نرم نرمک می رسد اینک بهار...
1402/12/28
سرمقاله دنیای اقتصاد - 24 خردادماه
عضو هیئت رییسه انجمن مدیران صنایع خراسان عنوان کرد
محمد علی چمنیان
پدر و مادری را در نظربگیریم که دو فرزند دارند ، یکی توانا ، سرزنده و باهوش باشد و دیگری معلول. بیشترین توجه پدر و مادر نصیب کودک معلول میشود و معمولاً به بچۀ باهوش، امکانات و کمک کمتری برای رشد و پیشرفت میرسد. شاید این حمایتِ دلسوزانه از فرزند معلول و دادن تمامِ امکاناتِ موجود به او ، در احساسِ مسؤلیتِ ناشی از به دنیا آوردن چنین فرزندی ریشه دارد .
در مثال مناقشه نیست اما دولتها نیز به گونه ای به خاطر ایجاد بحرانهای پیاپی و زاییدن واحدهای صنعتی معلول یا ایجاد معلولیت در واحدهای سالم، آماج سرزنشها بودهاند ،ولی پرسش این است: تا کی می توان از دهان فرزند سالم درآورد و به کمکِ کم بازده شتافت ؟
تاثیرچنین رویکردی در ایجاد فضای چالشی در حوزه تشخیص و تصمیم قابل انکار نیست .
چالش تشخیص : در فضای غبارآلود و مبهم بحرانهای اقتصادی ، تشخیص دادن عوامل واقعی و ریشه ای معضلاتِ اقتصادیِ بنگاهها بسیار دشوار شده است .در جلسات کوتاه و فشردۀ کارگروهها، واقعاً نمیتوان پی برد که واحد صنعتی، تا چه حد قربانی بحرانها وشرایط نامناسب موجود شده و تا چه حد عواملی ازقبیل نبود راهبرد مناسب ، بهره وری ، تحقیق و توسعه ، دانش مدیریتی کافی ، نوآوری و توان رقابت پذیری بر سرنوشتش تأثیر داشته است . غالباً بر اساس اصل برائت ،بیشترین سهم به عوامل خارج از اختیار مدیران صنعتی میرسد و واحد صنعتی را نیز با شک و شبهه ، بحران زدهای بی تقصیر میانگارند .
چالش تصمیم : در این میان کارگروهها با واحدهای صنعتی متفاوتی مواجه هستند ، برخی واحدهای صنعتی که سابقه ای پاک دارند اکنون دچار بحران شده اند ، و توقع دارند همان نظامی که این بحران را برای آنها ایجاد کرده به کمک آنها بشتابد . برخی واحدها نیز سالهاست در اتاقهای انواع کارگروهها و جلسات مشابهی که برای کمک تشکیل می شوند ، در رفت و آمدند و همیشه از انواع کمکها و بخشودگیها بهره برده اند ولی کماکان دچار بحران هستند و غالباً افق روشنی برای بهبود وضعیت آنها وجود ندارد .تصمیم گیری در مورد ادامه دادن یا ندادن کمکهای بی انتها به این گونه واحدها مثل تصمیم گیری در مورد کشیدن یا نکشیدن دوشاخهی برق دستگاههای پرهزینهای است که به اغماء رفتگان را زنده نگه میدارد و همواره محل دعواست . موضوع وقتی پیچیده تر می شود که این گونه واحدها معمولاً نیروی انسانی زیادی دارند و در گذر سالیان به عنوان الگوی کارآفرینی و نمادهای صنعت معرفی شدهاند. از طرف دیگر شبهات به جا مانده از چالش تشخیص نیز در این جا خود را بیشتر نمایان می کنند
آیا حرکتی از نوع حرکت دنگ شیائوپینگ پس از مائو در دهه هشتاد ، در این جا منطقی است ؟ همان حرکتی که منجر به بهبود ساختار بنگاههای ناکارآمد و تعطیلی بنگاههای زیانده و البته بیکاری گستردۀ بیش از 50 میلیون نفر شد ، و ققنوسِ صنعت نوین چین از دل همان خاکستر سر برآورد .
نگارنده در شش ماهه گذشته با حضور در یکی از این کارگروهها از طرفی شاهد حل بسیاری از مسائل واحدهای درگیر، با بهره گیری از ظرفیتهای قانونی موجود و همدلی مقامات دولتی استان بوده است ، و از طرف دیگری شاهد بن بستهایی ناشی از ضعف قوانین موجود و نبود اختیارات فراقانونی در کارگروهها ،و نیز چالشهای بسیاری از نوع چالشهای مطرح شده در بالا .
کمبود تدوین سیاستهای کلان و بالادستی برای کارگروهها در مواجه با چالشهای گفته شده به وضوح نمایان است ، سیاستهایی که تا کنون نه تنها توسط دولت تدوین نشده است بلکه در جلسات مرکزی ستاد تسهیل استان نیز، شاید به دلیل مصلحت اندیشی ، از پرداختن دقیق و شفاف به آنها گریزان بودهایم .